< head >
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انتظار

انتظار

 

هـــــــــمه می گن عاشقی واسه یه لــــحظه ست 

    

اما من خوب می دونم این عاشقی پر از ستاره ست 

  

ایــــــــن همه نقــــش کبـــــوتر روی قــــالی دلامون  

  

چــــــند تا اشـــک عـــاشقونه واسه مرهم چشامون 

  

می گه دل بـــــــرای عشقش صد هــــزار بهونه داره 

  

تـــــوی حـــنجره صـــــــــدای درد عـــــــاشقونه داره 

  

صــــــدای هق هق عاشق مث ساز یک تـــرانه ست

 

پشت پنجره یه بغض بی صـــدا و بی نشـــــونه ست

 

آره عاشــــقی یـــــه جرم واســـه مــــــوندن و نرفتن

 

رســـــــــم عــــــاشقی یـــــــه راز مث پرواز و پریدن

 

 

 

  

در دادگاه عشق ... قسمم قلبم بود ، وکیلم دلم و حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان . قاضی نامه ام را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد ، پس محکوم شدم به تنهایی و مرگ . کنار چوبه دار از من خواستند تا آخرین خواسته ام را بگویم و ومن گفتم : به تو بگویند ... دوستت دارم

  

 

به سلامتی دیوار، چون که هر مرد و نامردی بهش تکیه میکنن! به سلامتی کلاغ نه برای سیاهیش، برای یک رنگیش، به سلامتی کرم خاکی، نه برای کرم بودنش، برای خاکی بودنش، به سلامتی گاو، چون نگفت من، گفت ما! و به سلامتی ما، که دوست داشتن یادمون نرفته!

 

همیشه تصور کن که تو یه دنیای شیشه ای زندگی می کنی پس مراقب باش به طرف کسی سنگ پرتاب نکنی چون اول دنیای خودت می شکنه

 

 

یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره .

یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره .

   یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم .

   یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره .

یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم

 

کسی رو به عنوانه دوست انتخاب کن که اون قدر قلبش بزرگ باشه که مجبور نشی واسه جا شدن تو قلبش خودتو کوچیک کنی.

  

 

این گل تقدیم به تو که جان منی

 

 

عشق همانند پروانه ایست که اگر سفت بگیری له می شود و اگر سست بگیری می گریزد.

عشق چون میوه است . ممکن است خوب به نظر آید اما تا وقتی که نرسیده آن را گاز نزن.

عشق چون ساعت شنی است . با خالی شدن مغز ، قلب پر می شود .

عشق مثل ایستادن روی سیمان خیس هرچی بیشتر بمونی رفتنت سختتر می شه و اگر رفتی جای پاهات برای همیشه می مونه.

هر وقت خواستی بدونی کسی دوستت داره تو چشماش زول بزن تا عشق رو تو چشماش ببینی .

اگه نگات کرد عاشقته . اگه خجالت کشید بدون برات میمیره . اگه سرشو انداخت پایین و یه لحظه رفت

تو فکر بدون بدونه تو میمیره و اگر هم خندید بدون اصلا دوست نداره.

 

  

وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم

وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم

 وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم

وقتی که او تمام کرد من شروع کردم

 وقتی که تمام شد من آغاز شدم

 و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن

مثل تنها مردن

 

نمی خوام اب روی اتیشم باشی

از روی دلسوزی تو پیشم با شی

حس تو تر حم تو گل نکنه

که به بودن با من مجبور باشی

برو که من دیگه اصرار ندارم

قول می دم دیگه با هات کار ندارم

قسم به لقمه نونی حلال و پاک

تو حریم دل تو پا نزارم

خیلی وقته غرق شدم تو غصه ها

عمرمن وقف شده پای گریه ها

برو که فقط صبوری میکنم

چشم می دوزم به سراب جا ده ها

 به بیا بون می زنم از عشق تو

دلم عمری بوده دیوونه تو

مطمئن شدم دیگه دوس نداری

بنویسم نا مه ای برای تو

گریه میکنم فقط واسه خودم

تو یه بی گنا هی من مقصرم

می خوام که فرا موشت کنم ولی

تو شدی مالک صحرای دلم

وقتی که می خوای بیای رو قبر من

دست خالی تو بیا شمعی نیار

 

 

 

  

 

سردمه یکی بیاد یه اتیش روشن کنه

یه لطفی در حق من اشک چشم و پا ک کنه

یه مسلمونی بیاد بگه که خدا یی هست

اون دنیا این جوری نیست یه حساب  کتا بی هست

بابا من احساس دارم دل من اهنی نیست

جرم عاشق بودنم چشمای با رونی نیست

مو هام تو جوونی مثل برفا سفیده

چشام سو یی نداره خیلی پیر شدم دیگه

پای برگ عا شقی خورده مهر جدا یی

چه خواب قشنگیه من وتو اشنا یی

عشق شادی یعنی چی حرفای غریبیه

اسمون چشم من عمریه که ابریه

از همه رونده شدم فکر کنم اضا فی ام

اجلم زودتر بیا من به مردن را ضی ام

دلم برات تنگ شده بی رحم ! 

من میرم واسه همیشه چرا باورت نمیشه

خستم از روزای ابری خیلی سنگینه نگاهت

دوست ندارم تو تابستون بشینم باز سر راهت

نمیخوام بازم خیالت قبله ی آرزوهام شه

تو بمون و عاشقای روی پر غرور و ماهت

آره من اونم که گفتم واسه چشم تو دیوونم

آره من قول داده بودم تا تهش باهات بمونم

ولی پس دادی نگامو زیر رگبار غرورت

من فقط یه کم شکستم خوب نگام کنی همونم

چمدون رویاهامو دیگه برداشتم و بستم

دیگه عین اون قدیما چشاتو نمی پرستم

رخ تو عین یه بازی منو مات قصه ها کرد

حالا بی اسمم و تنها پر پاییز و شکستم

از تو هیچ چیزی نمونده نه نگاهی و نه یادی

من سپردمت به دریا عین یه موج زیادی

تازه فهمیدم با این عشق زندگیم چقد تلف شد

تو به جای التماسم یه گلم بهم ندادی

دیگه از صبر و تحمل تو دل من خبری نیست

صحبت دشت و جنون و قصه دربدری نیست

نفسای قیمتی مو زیر پاهای تو ریختم

پس کو اون هوای تازه بگو که هیچ اثری نیست

باورت بشه دیگه اون بی گناه ساده نیستم

دیگه اون دختر تنها با پای پیاده نیستم

دیگه اون دیوونه ای که وسط آفتاب مرداد

گل سرخای قشنگ و دس تو میداده نیستم

فهمیدم سوار رویا توی قصه هاس همیشه

هر که نازش زیاده خیلی بی وفاس همیشه

اینو از تو یاد گرفتم جواب عشقای زیبا

یه جایی تو آسمونا با خود خداس همیشه

نه دیگه تو رو نمی خوام من از عشقت توبه کردم

نه یه بار ? دو بار و صد بار صد هزار مرتبه کردم

مث آزادی و زندون مثل پرواز و قفس بود

همه رو با داشتن تو بدجوری تجربه کردم

می رسه به آسمونا ماجرای تلخ دردم

همشون تقصیر من بود من خودم بچگی کردم

منتظر نیستی میدونم اما لطفا باورش کن

این دفه یه فرقی داره من دیگه بر نمی گردم

من میرم واسه همیشه چرا باورت نمی شه !

 


[ سامان آزادبخت ] [ نظر ]